اگر میخواهید در سال ۲۰۲۰ و سالهای بعد از آن با موفقیت زندگی کنید، لازم است مهارتهای جدیدی را فرا بگیرید که قطعاً برای پیشرفت، به آموختن مهارتها نیاز خواهید داشت.
جامعه در حال فروپاشی به دو واقعیت موازی است. در واقعیت اول، شما فرصتهای بیشماری دارید. در واقعیت دیگر، شما شکاف میان سطح زندگی خود و افرادی که در سطوح بالا قرار دارند و روز به روز در حال پیشرفت هستند مشاهده خواهید کرد.
حال اگر شما بخواهید یک کسب و کار سودآور به راه بیندازید، انتخابهای زیادی ندارید. شما وارد یک بازی جدید شدهاید. باید با اقتصاد نوین همراه شوید و طرز تفکر قدیمی خود را کنار بگذارید. از همه مهمتر نباید بهانه جویی کنید!
افراد در تلاطم دنیای مدرن، راه خود را گم کردهاند و لزوما این اتفاق تقصیر خودشان نیست
این یک مسئله عمیق و پیچیده است. هنگامی که شما واقعیت را درک میکنید، باید بینش خود را به عمل تبدیل کنید. شما مجبور به انجام کاری نیستید. انتخاب با شماست که آیا میخواهید راه پیشرفت افراد موفّق را در پیش بگیرید یا راه اشتغال به روشهای سنّتی که مانع از پیشرفت شما شوند.
در ادامه، به مهارتهایی که امروزه برای پیشرفت لازم هستند میپردازیم.
قابلیت کسب درآمد در دنیای امروزی
ما در اقتصادی قرار گرفتهایم که توجّه در آن حرف اول را میزند. کسانی که افراد بیشتری به کارها، پروژهها و ایدههایشان توجه دارند، احتمال موفقیّت بیشتری دارند.
شما لازم است یاد بگیرید که چگونه توجّهات را جلب کنید؛ چراکه بدون توجه، یک ایده عالی ممکن است با شکست مواجه شود.
برای این کار، یک جنبش را شروع کنید و مشتریهای وفاداری به دست آورید. حتّی میتوانید افراد کارآمدی را به زندگی خود وارد کنید. به طور طبیعی، کیفیت کار شما پیروی مشتریان از شما را به همراه میآورد. همچنین اعتبارتان برای عرضه کار لازم است.
اطراف ما از افراد، محصولات و شرکتهایی پر شده که سعی میکنند خود را به رخ ما بکشند. از جمله آنها میتوان به تبلیغات رسانهای و محتوای بیارزش اشاره کرد که سعی در جذب ما به فرقۀ خود دارند.
برای آنکه بلافاصله توجّهات را به سوی خود جلب کنید، باید به حدّی خوب باشید که پیروی از شما امر واضحی برای مخاطبتان باشد. البته یادگیری مهارتهای بازاریابی سنّتی ضروری هستند؛ ولی هنگامی کارایی آن بیشتر میشود، که با کیفیّت و اعتبار پیوند خورده باشند.
صرف نظر از آن چه که تلاش میکنید انجام دهید، این را بدانید که «تولید محتوا» مفهومی است که تقریباً روی همه افراد تأثیر میگذارد.
دانش، بینش و تجربیات خود را به جهانیان نشان دهید. برای انجام این کار، لازم نیست که ایدهای برای کسب و کار در ذهن خود داشته باشید. میتوانید این کار را به عنوان کارمندی انجام دهید که هیچگاه قصد ترک شغل خود را ندارد. پس تلاش بیشتری انجام دهید و توجّه دیگران را به خود جلب کنید.
چند مثال:
وبلاگنویسی: حتی اگر قصد ندارید که یک نویسنده شوید، استفاده از یک وبلاگ برای به اشتراک گذاشتن افکار شما درباره کسب و کارتان، میتواند باعث جذب مشتریان، کارفرمایان، سرمایه گذاران و افرادی شود که میخواهند با شما همکاری کنند.
ویدئو: شما میتوانید صرفاً با استفاده از دوربین تلفن همراه خود و شرح دادن وقایع، یک محتوای ویدئویی آنلاین تهیه کنید. برای مثال، «تای لوپز» با یک ویدئو که توسط دوربین تلفن همراه خودش ساخته بود، توانست یک شرکت چند صد میلیون دلاری تأسیس کند.
شبکههای اجتماعی: «ران کاروترز»، یک متخصص مالی شخصی، است. او با بعضی از توئیتهای فوقالعادۀ خود، مفاهیم پیچیده را به صورت ساده برای «مردم عادی» توضیح میدهد. او تلاش نمیکند که یک چهرۀ تأثیرگذار در شبکههای اجتماعی شود؛ ولی درک او از استفاده از شبکههای اجتماعی به او کمک میکند که کسب و کار خود را راهاندازی کند.
مهارتی که به شما کمک میکند تا در جهان بهترین شوید
نمونه ای از بهترین کتابهای خودیاری، کتاب «چگونه تقریباً در همه چیز شکست بخورید و باز هم پیروزیهای بزرگ به دست آورید» اثر: «اسکات آدامز» است.
او در این کتاب راجع به مفهوم آموختن مهارتها برای به دست آوردن جایگاه بهترینهای جهان در کاری که انجام میدهید، صحبت میکند. کار دشواری است که تنها با داشتن یک مهارت، بهترین شد؛ امّا اگر یاد بگیرید که چگونه مهارتهای مختلف را به روشی منحصر به فرد با یک دیگر ترکیب کنید، به مجموعۀ مهارتهای کمیابی دست خواهید یافت.
هرچه مجموعۀ مهارتهای شما کمیابتر باشد، اقتدار شغلی تان بیشتر خواهد شد. اقتدار شغلی به شما آزادی میدهد و به شما کمک میکند تا به میزان بیشتری فرماندهی کنید. همچنین، جایگاه شما را بالا میبرد؛ زیرا به سختی کسی جایگزین شما خواهد شد.
اسکات آدامز انیمیشن کار «دیلبرت» است. او معتقد است که یک نقّاش متوسط است؛ امّا بهترین نقّاش نیست. او بامزه است امّا بامزهترین نیست. زمانی که در محیط شرکت سپری کرده، باعث پیشرفت او را در زمینۀ نقاشی شده است. همچنین، مهارت های کاری او را افزایش داده تا سطح کار خود را ارتقاء ببخشد.
از مجموع مهارتهایتان یک مهارت منحصر به فرد به دست آورید. یادگیری مهارتهای خود را افزایش دهید. ابتدا کارهایی را انتخاب کنید که در آنها پیروز میشوید. باید اول پایه استعدادها و قابلیّتهای ذاتی خود تقویت کنید. سپس به فعالیتهای جدید برای یادگیری مهارتهای فرعی روی آورید. این کار تأثیر تلاش شما را چندین برابر میکند.
مهارتی که وقت شما را افزایش میدهد
در جهانی که توجهات در حال کاهش است، تمرکز اهمیّت زیادی دارد. اگر یاد بگیرید وقت های خاصی را فقط و فقط به کار خود اختصاص دهید ، به تولید کنندۀ خوبی تبدیل خواهید شد. چهار ساعت کار کردن در روز با تمرکز کامل، کارایی بیشتری از ۸ ساعت کار با حواسپرتی دارد. اگر ۲۰ درصد کار را که ۸۰ درصد نتایج از آن حاصل میشود، با تمرکز کامل انجام دهید، بقیۀ کار را درست انجام خواهید داد. برخی عقیده دارند که این نسبت ۹۵-۵ است.
افراد همیشه درباره ترفندهای نوشتن یک نویسنده کنجکاو هستند. بعضی از آنها برای ۵ سال، تقریباً هرروز سعی کردهاند که با تمرکز کلمات را کنار هم بچیند. همین! نوشتن فقط به تمرکز و انضباط نیاز دارد.
برای کارآمد بودن شما، نیازتان به یادگیری شما را از هدف خود دورتر میکند. انضباط، دقّت و قابلیّت طی کردن مسیر را در خودتان پرورش دهید تا پیروز شوید.

مسیر زندگی خود را به خوبی هدایت کنید ( هوش هیجانی)
هوش هیجانی(EQ) طی سالیان اخیر اهمیّت یافته است؛ ولی باز هم موضوع بیش از حد برای مردم جذّاب شده است. شما لازم نیست میزان EQ خود را بدانید. اطلاعات با جزئیات کامل از شخصیّت شما ضروری نیست. هوش هیجانی اصلی صرفاً به این معناست که بدانید چگونه احساسات خود را کنترل کنید به طوری که نتایج مثبتی برای شما به دست آورد.
چند مثال:
خودآگاهی:
بیشتر افراد نمیتوانند با خودشان صادق باشند. توجیهات غیرمنطقی و خودمحوریشان سد راه موفقیّت آنها میشود. اگر شما خود را با همه نقاط قوّت و محدودیّتهایتان بشناسید، میتوانید احتمال موفقیّت خود را بالا ببرید.
تواضع:
با این که هنوز کاری را انجام ندادهاید، نَفستان به شما میگوید که شما باید بهتر از چیزی که اکنون هستید باشید. در واقع، ترس نوعی خودمحوری است. فکر میکنید آن قدر مهم هستید که جهان به شکست خوردن شما اهمیّت میدهد امّا اینگونه نیست!
تواضع واقعی آن است که با کنار گذاشتن هوای نفس خود و نمایش استعدادهایتان، بتوانید زندگیای که لیاقتش را دارید، به دست آورید.
صبر و ثبات:
اگر توانایی این را داشته باشید که ایدههایتان را بدون دردسرهای بیمورد و زیاد به اجرا در بیاورید، به نتایج دلخواهتان خواهید رسید. ترکیب اطمینان از هدف بلندمدّت، آمادگی برای اعمال کوتاهمدّت و توانایی جدا ماندن از نتایج کوتاهمدّت، به شما کارایی بیشتری میدهد.
مهارتی که مانع از منحرف شدنتان از راه موفقیت میشود
مثبتاندیشی و تمرکز روی اهداف والا، شما را از قشر وسیعی از افراد جامعه جدا میکند. جامعه پر شده از داستانهایی از به پایان رسیدن دنیا و یا صحبت از فیلمهای سطح پایین یا اغراق در چیزهای کم اهمیّت.
بیشتر مردم بیش از اندازه از مسیر موفقیّت دور میافتند. راه حل جلوگیری از چیزهایی که شما را از مسیرتان دور میکنند ساده است:
به اخبار توجه نکنید: اخبار ساختار تشویقی چیزی یا محتوایی است که روی احساسات تاثیر میگذارد است که رسانهها برای جذب مخاطب بیشتر میسازد. این اثر بیشتر اوقات منفی است. بر اساس طبیعت این صنعت، اخبار صرفاً نمیتوانند یک داستان عادی برای شما تعریف کنند.
از افراد موفق در شبکههای اجتماعی پیروی کنید: حداکثر دو یا سه نفر چیزهای مفیدی یاد بگیرید. من امّا یک منبع خوب پیدا کنید و نصیحتهای افراد بسیار موفّق را کلمه به کلمه دنبال کنید.
روی نتیجۀ کار خود تمرکز کنید: شما تنها میتوانید بر خودتان کنترل داشته باشید. بنابراین خودتان را تغییر بدهید تا دنیا نیز تغییر کند.
قبل از اینکه دنبال کسی بگردید که شما را نجات دهد، از تواناییهای خودتان بهره ببرید. نتایج کار خود را با میزان تلاشتان بسنجید. پیروی از افراد مختلف باعث می شود تا شما فقط به دیگران تکیه کنید. این کاری است که تقریباً همه انجام میدهند. مسئولیتپذیری بودنتان در زندگی، میتواند به طور چشمگیری اعتیاد شما را از متکی بودن به دیگران نجات دهد.
هرچه بیشتر در این مسیر پیش بروید، خواهید فهمید که ۹۹ درصد اطلاعات بیهوده هستند. شما فقط به یک درصد از این اطلاعات ارزشمند، برای عوض کردن زندگیتان نیاز دارید.
شخصی از جنس خودتان را پیدا کنید
با مردم شبکه درست نکنید، بلکه با آنها ارتباط برقرار کنید. اگر روی ارتباط با افرادی که به نظرتان جالب میآیند تمرکز کنید، از تعداد افرادی که میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید، متعجّب خواهید شد. به علاوه به نشان دادن دانش شما به جهان، باعث آسانتر شدن ارتباطتان با افراد مختلف، به خصوص افراد تأثیرگذار، خواهد شد. هنگامی که فردی میخواهد با شما ارتباط برقرار کند تا از شما بدون آن که بخواهید کاری انجام دهد اطلاعات کسب کند، اما وقتی که با افرادی برخورد میکنید که به سختی کار میکنند و همچنین به کارتان علاقمند هستند، شما نیز به آنها کمک میکنید.
کارهایشان را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید؛ چون در واقع کارهای خوبی هستند. برای محصولاتی واقعاً دوستشان دارید، بازخورد بنویسید. اگر این گونه کار کنید، به طور طبیعی یک شبکه ایجاد میکنید. کارهای ساده زیادی وجود دارد که میتواند به شما در ارتباط با دیگران کمک کند:
- محصولات آنها را بخرید و به آن بازخورد بدهید؛
- به کارهایشان نظرات مثبت بدهید؛
- کارهایشان را در اینترنت به اشتراک بگذارید؛
- برایشان یادداشتهایی ارسال کنید و بدون چشمداشتی، از آنها به خاطر کیفیت کارشان تشکّر کنید؛
- به مکانهایی بروید که میتوانید همسن و سالان همفکر خود را پیدا کنید. در شبکههای اجتماعی دربارۀ یکی از علایق مشترکتان مطلبی بگذارید.
هنگامی که اشخاص بفهمند شما انسان درست هستید و فقط به فکر خودتان نیستید، از برقراری ارتباط با شما خوشحال خواهند شد.
رزومه خود را تقویت کنید
«جف گوینز» دربارۀ مفهوم «زندگی پورتفولیو» صحبت میکرد. به جای این که رزومهای پر از نکات حوصلهسربر داشته باشید، باید کارهایی را که انجام دادید، به نمایش بگذارید. وقتی که کسی اسم شما را در گوگل جستوجو میکند، سوابق اجرایی شما باید برایش نشان داده شود که شامل موارد زیر میشود:
- محتواها و پروفایل شبکههای اجتماعی؛
- پروژههایی که انجام دادید؛
- متن اخبار و فیلم و عکسهای درباره شما.
«جیمز آلتوشر» گفته است: «کتابها کارتهای ویزیت جدید هستند. » به طور کلّی، سابقۀ کاری آنلاین شما کارت ویزیتتان است.
«هر شرکت یک شرکت رسانهای و هر شخص یک برند شخصی است.» اگر به صورت فعّال روی ساخت یک برند تمرکز نکردهاید، باید بدانید که یک برند دارید؛ امّا برند خوبی نیست.
لازم نیست یک چهرۀ تأثیرگذار بشوید؛ ولی عمداً ردی از کارهایی که میخواستید انجام بدهید بگذارید. همانطور که «آستین کلیون» در کتابش به نام «کار خود را نشان دهید» میگوید، نه تنها پروژههای خود، بلکه پشت صحنه کاری را که میکنید، نیز در اختیار افراد قرار دهید. قدمهایی را که برای بهبود زندگی یا کسب و کارتان بر میدارید، مستند کنید تا به طور طبیعی سابقه کاری آنلاین خود را خلق کنید.
تصور کنید که درباره دو گزینه احتمالی انتخاب کارمند در اینترنت تحقیق میکنید. یکی از آنها رزومه دارد و دیگری وضعیت روزانه دربارۀ رشتهاش، ویدئوها، مطالب وبلاگ و نمونههای کوچکی از مهارتهایش به صورت پراکنده در پروفایلش وجود دارد. شما کدام یک را استخدام میکنید؟ دقیقاً!
مهارت نوشتن را دست کم نگیرید
نوشتن یک قدرت ویژه است و به شما کمک میکند که متفکّر و تصمیم گیرندۀ بهتری شوید. حتی اگر نمیخواهید که یک نویسنده شوید، یادگیری نوشتن زندگی و کسب و کارتان را بهبود خواهد بخشید. زیرا نوشتن شما را مجبور میکند که افکارتان را به طور واضح بیان کنید. اکثر اوقات با خود فکر میکنید که یک مبحث را می دانید؛ ولی نوشتن درباره آن به شما نشان میدهد که آیا واقعاً اینطور است یا خیر.
بسیاری از افراد نمی دانند که چگونه دربارۀ ارزشهایشان صحبت کنند، بی شک در زندگی یا شغلشان ترقّی نمیکنند. آنها به طور کلّی در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل دارند.
در زندگیتان تا به حال چند ایمیل که روی آن به خوبی فکر نشده بود، دریافت کردید؟
هر رئیس یا شرکتی باید یک وبلاگ داشته باشد. کارمندان نمونه میتوانند از وبلاگنویسی برای نشان دادن دانش خود در زمینۀ کاریشان استفاده کنند. هر شخصی باید یک وبلاگ داشته باشد تا تفکر انتقادی و مهارتهای داستانگویی خود را در آن به تمرین بگذارد. حتماً لازم نیست که نویسندۀ بزرگی باشید. هرکسی میتواند کارهای زیر را بیاموزد:
- وبلاگنویسی تجاری ابتدایی؛
- نوشتن محتوای تبلیغاتی؛
- ایمیلهای مختصر و متقاعد کننده؛
- چارچوب ابتدایی داستانگویی؛
- مقاله نویسی.
ببینید چقدر نوشتن در زندگی شما فراگیر است! هرتبلیغی حاوی کلمه است. کلمات برای شما داستان، برنامهها و فیلمهای موردعلاقهتان را میسازند.
ایمیل هنوز راه اصلی برای ارتباطات کاری است. کسب مهارت نوشتن آن قدر همگانی است و کسی نیست که از بهتر شدن در آن سودی نبرده باشد.
اصالت داشته باشید
وقتی صحبت از اقتصاد وابسته به توجّه میشود، که ما در آن قرار داریم، تلاش برای یک چهرۀ تأثیرگذار شدن بیفایده است. هیچگاه هدفی را برای معروفشدن یا جلب توجّه شروع نکنید. روی این تمرکز کنید که به طور عمومی، بهترین از نوع خود باشید. دنیا برای بیطرف بودن و جلو افتادن بیش از حد رقابتی است. تنها راه ترقی کردن این است که اصیل باشید؛ زیرا آنگاه هیچکس نمیتواند در نوع شما بودن، با شما رقابت کند.
شما قوانین بازی را یاد میگیرید تا بتوانید آنها را بشکنید. همچنین، تکنیکها و راهکارهای ساده را در رشتۀ خود مطالعه میکنید؛ سپس آنها را با بینش و مهارتهای خاص خود ترکیب میکنید و هیچوقت برای جلو افتادن نقش بازی نمیکنید.
«رمیت ستهی» مقالۀ فوقالعادهای دربارۀ آسیبپذیری ساختگی، نوشته است. او دربارۀ تولیدکنندگان اینترنتیای حرف میزند که عمدآ اطلاعات زیادی از زندگی خود را به اشتراک میگذارند و سعی میکنند خود را از آنچه که هستند، بسیار پایینتر جلوه دهند تا اصیل به نظر برسند. این کار فقط زمانی جواب میدهد که شما به اینگونه به اشتراک گذاشتن متمایل باشید.
زمانی اصیل می شوید که استانداردهای قراردادی اصیل بودن، را فراموش کنید. شما کسب مهارت اصیل شدن را در صورتیکه خود حقیقیتان باشید، میسازید.
به برخی از معروفترین اشخاص در زمینه های مختلف توجه کنید. بیشتر آنها دو دستگی ایجاد میکنند؛ زیرا نظرات آنها به مذاق همه خوش نمیآیند و حتی موجب خشم برخی از افراد میشود. این گونه اشخاص، افراد وفادار را با خود همراه میکنند.
شما کسی را مجبور نمیکنید که به شما بپیوندد؛ بلکه فقط افراد همفکر خودتان را برای پیوند به خودتان جلب میکنید. این رابطه میان شبکهها، مشتریان، طرفداران، کارفرمایان و… نیز برقرار است. شما نمیتوانید موقعیتهای درستی در زندگی ایجاد کنید؛ مگر این که راجع به خود واقعیتان، چیزهایی که میخواهید و نظراتتان درباره اتّفاقات، صادق باشید.
تفکر کارآفرینانه داشته باشید
آن روزهایی که میشد پلّههای ترقّی را با همکاری کردن مثل یک ربات طی کرد، گذشت. بدون نشان دادن عکسالعمل مناسب نسبت به اتّفاقات و همچنین، فروختن ایدههایتان (کارمندان هنوز خدماتشان را به کارفرمایان ارائه میکنند)، شما ناکارآمد هستید. چه بخواهید یک کسب و کار را آغاز کنید، چه نخواهید، باید با زندگیتان مثل یک کسب و کار برخورد کنید.
شما یک محصول هستید: هنگامی که مردم به امید این مینشینند که یک فرصت به سراغ آنها بیاید، شکست میخورند. چرا مردم باید شما را باور کنند، در حالی که شما خود را مانند یک محصول به آنها عرضه نکردهاید؟
شما در رأس بازاریابی و تجارت قرار دارید: نصف چیزهایی که در این فهرست به آنها اشاره کردیم شامل: نشان دادن آگاهیتان به صورت اینترنتی است؛ چون روزهایی که میتوانستید با یک رزومه و به صورت ناشناس موفق شوید، دیگر گذشته است.
شما مانند یک واحد روابط عمومی هستید: چه خوب یا چه بد، تقریباً هرکاری که انجام میدهید، به طور دائم در اینترنت ثبت میشود. در واقع، رفتار شما یک برند برایتان میسازد؛ چه دوست داشته باشید، چه دوست نداشته باشید!
کارمندان نمونۀ این قرن، حقوق بگیر نیستند. آنها از نوع کارآفرینانی هستند که سابقه کاری دارند، با شرکتهای زیادی قرارداد میبندند و از رسانهها برای ارتقای رزومه خود استفاده میکنند.
شما دیگر لازم نیست که برای داشتن کسب و کار خودتان، صاحب یک کارخانه یا داراییهای فراوان باشید. شما بیشتر از همه چیز به یک کامپیوتر نیاز دارید. بیشتر شرکتهای چند میلیون دلاری در کل با ۳ یا ۴ کارمند اداره میشوند. بسیاری از آنها از چند دستیار مجازی، کارمند غیروابسته و پیمانکار استفاده میکنند.
ما در اقتصادی قرار گرفتهایم که بر پایۀ قراردادهاست. کارمند یک شرکت بودن دیگر معنایی ندارد. بدون ابتکار و تلاش کارآفرینانه، شما در تلاطم این دنیای پرسرعت گم میشوید.