در چند ماه گذشته با ادامه تأثیرگذاری ویروس کرونا بر تمام وجه های زندگی روزمره، کارآفرینان در هر جایی از دنیا با سخت ترین تصمیم گیری های زندگیشان روبرو میشوند.
در چنین شرایطی این افراد برای بقای خود، تصمیماتی به ناچار از روی احساسات و بدون استفاده از منطق میگیرند..
ممکن است بعضی از کارمندانشان را اخراج کنند و بعد ندانند از چه راهی خانواده های آن ها را تامین کنند. آنها وقتی این کار را انجام می دهند، بیشترین خسارت را به خودشان میرسانند. ما در این مقاله به شما می آموزیم که چگونه احساسات خود را از تصمیم گیری های خود دور کنید تا به خود و سازمانتان آسیب نرسانید.
اولین کار برای گرفتن تصمیمهای بهتر این است که بدانید این تصمیمها بر چه اساسی ( منطق یا احساس) به وجود آمده اند.
ما تصمیمهای خود را بر چه اساسی میگیریم؟
جف بلومفیلد، موسس و مدیر «برین تراست»، دانشمند علوم اعصابی است که از دانشاش در زمینه اعتماد و تصمیم گیری استفاده میکند تا به شرکتها کمک کند که بازاریابی و راندمان کاری خود را ارتقا دهند.
برخلاف باور عموم، بلومفیلد معتقد است که تمامی تصمیمات ما از درون ما و به شکلی احساساتی گرفته میشوند.
او اظهار کرده است: « تنها کمی پس از آنکه تصمیم مان را گرفتیم، با استفاده از واقعیتها، دادهها و اطلاعات موجودی که میتوانند به بهترین شکل از آن تصمیم پشتیبانی کنند، آن را توجیه میکنیم و برای آن منطق میسازیم».
حتی اگر فکر میکنید که تصمیمگیری شما بسیار منطقی و محاسبه شده است، در واقع این تصمیم شما هم منشأیی احساسی دارد.
در واقع، در یک محیط عادی، تصمیم گیری به شیوه از « درون به بیرون » بسیار صدق میکند. احساسات میتوانند محرک مهمی برای تصمیم گیریها باشند؛ اما در شرایطی که تحت فشار قرار دارید، بیش از هر زمانی ریسک میکنید و به احساسات خود این اجازه را میدهید تا بدون کمترین بینش از ناحیه منطقی مغزتان عمل کنند و تصمیم بگیرند که این برای شما یک معضل محسوب میشود.
برای اینکه با این پدیده مقابله کنیم، در اینجا دو گام را معرفی میکنیم تا با یادگیری آنها بتوانید احساسات خود را در زمان تصمیمات حیاتی در کسب و کارتان کنار بگذارید.
گام اول: احساساتی را که محرک اعمالتان هستند، شناسایی کنید
پس از هرگونه تصمیم گیری نهایی، این موضوع اهمیت دارد تا احساسات اصلی را که باعث میشود شما اقدام به عمل بکنید، شناسایی کنید.
به صورت کلی، این تصمیم ها از ترس یا خطر از دست دادن متعلقاتمان، بهخصوص در شرایط کنونی، ریشه میگیرد. اگر آن احساس را از سطح زیر آگاهانه به سطح آگاهانه بیاورید، به شما کمک خواهد کرد تا دلایل منطقی موافق و مخالف آن تصمیم را کنترل کنید.
یک تمرین ساده وجود دارد که میتوانید با انجام آن، این فرآیند را ساده تر کنید؛
جمله زیر را کامل کنید:
«من احساس میکنم نیاز دارم تا [اقدامی که در ذهن متصور شده ام] را انجام دهم. اگر [اقدام متصور] را انجام ندهم، آنگاه پیامد آن به صورت بالقوه …. خواهد بود. و این باعث میشود من احساس کنم …. »
اینکه بدانید چه زمانی تصمیمات شما منشاء ترس، خطر یا ایمنی دارند، به شما کمک میکند تا مشخص کنید که چه زمانی این تصمیم گیری در ذهن متصور شما منطقی است.
«دنیل کاهنمن»، برنده جایزه نوبل روانشناسی و اقتصاد، یافته است که در مواجه با فقدان بالقوه، نسبت به احساساتتان در مواجه با به دست آوردن سود، احساس بیشتری برای پرهیز دارید.
هنگامی که از این آزمون در زندگی و شغل خود استفاده کنید، بیشتر تصمیمات اولیه شما برای جلوگیری از خسارت احتمالی شده است.
واقعیت این است که به هر حال بسیاری از این ضررهای احتمالی رخ نمی دهد، و شما بهتر است روی برخی از مزایای بالقوه که در دسترستان است، تمرکز کنید؛ اما برای تصمیم گیری حساس تر، باید آن تصمیم را یک قدم به جلوتر بگیرید.
گام دوم: سلسله توالی عواقب را در نظر بگیرید
بلومفیلد پیشنهاد میکند که از تکنیکی استفاده کنید که آن را «سلسله توالی عواقب» نامیده است تا به شما و گروهتان کمک کند، تصمیم های بهتری بگیرید. بخشی از تصمیم گیری، پیش بینی این است که ببینید پس از تصمیم گیری شما چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اما روشن شدن اینکه نتایج آن چه خواهد بود و چه کسی یا چه کسانی، بر آن تأثیر خواهند گذاشت، بسیار دشوارتر از آن است که به نظر میرسد!
قبل از اینکه تصمیم بگیرید این چهار سوال زیر را از خودتان بپرسید:
- اگر این اقدام را انجام دهم، آیا در ۳۰، ۶۰ و ۹۰ روز آینده، اتفاق خواهد افتاد؟
- این اقدام (عدم تحمل) چه تاثیری در گردش پول ما خواهد گذاشت؟
- این اقدام (عدم تحرک) چه تاثیری بر کارکنان ما خواهد گذاشت؟
- این اقدام (عدم تحرک) چه تاثیری بر مشتریان خواهد گذاشت؟
برای شروع، جواب به این چهار سؤال به شما کمک میکند تا عواقب تصمیمات خود را ارزیابی کنید. همچنین، نوشتن آن روی کاغذ به شما کمک میکند به جای تصمیمات عاطفی، تصمیم های منطقیای بگیرید.
اما فایده واقعی این تمرین هنگامی حاصل میشود که شما میتوانید با اضافه کردن سؤالات خاص تر و آشکار کردن زمینه ها برای هر تصمیم، آن را به شغل خود اختصاص دهید.
پس از تنظیم نیازهایتان، شما و کارمندانتان میتوانید از این ابزار برای تصمیم گیری بهتر در کسب و کار خود استفاده کنید.