تا به حال پیش آمدهاست که در یک جلسه حضور داشتهباشید و این تصور ناخوشایند به ذهنتان برسد که اصلا نیازی به حضور در آن مکان ندارید؟ به شما «گفتهاند» که در آنجا حاضر شوید، اما آنچه در آنجا در جریان است، واقعا به شما ارتباطی نداشته است.
تعداد اندکی افراد خوششانس وجود دارند که در این شرایط قادرند تا آن مکان را ترک کنند؛ اما شما به احتمال زیاد در حالی که پیوسته به ساعت روی دیوار نگاه میکنید، در آنجا گرفتار خواهید شد.
متاسفانه، شما علاوه بر زمان، در حال از دست دادن چیزهای دیگری نیز هستید!
همچنانکه به همکارانتان گوش میدهید که در حال حل مسئله برای رسیدن به یک تصمیم مشترک هستند، ممکن است بخشی از مغزتان در این روند مشارکت کند یا شاید مخفیانه به پیامهای خود سرک بکشید و در این باره با خودتان بحث کنید که آیا میتوانید بدون جلب توجه دیگران به آن ها جواب بدهید یا خیر.
این تأمل بر روی انتخابهایی که واقعا هیچکدام اهمیتی ندارند، تلاش شما برای معطوف کردن خلاقانهترین تفکرات و استدلالهایتان را به سمت تصمیمات با اهمیت، بسیار دشوار میکنند.
در این مقاله به این مسئله نگاهی میاندازیم که هنگامی که شما تصمیمهای زائد میگیرید چه اتفاقی میافتد، و به شما ۵ راهکار پیشنهاد میکنیم که از طریق آنها، بتوانید زمینههای اصلی و با اهمیت برای اندیشیدن (میدان اصلی نبرد) را انتخاب کنید تا بتوانید به اهدافتان دست پیدا کنید.
پدیده خستگی تصمیمات چیست؟
خستگی تصمیمات که با نام اضافه بار تصمیمگیری، نیز شناخته میشود، عبارت است از انحراف منابع ذهنی محدودتان، به سمت حل بیش از حد مسائل غیر ضروری.
به این بیندیشید که در روز چند بار با تصمیمات عجیب و غریب روبرو میشوید؛ مانند جلسهای غیر ضروری که از شما می خواهند تا بر روی مشکلی راه حلی پیدا کنید که در واقع مشکل شما نیست.
هرچقدر در چنین شرایطی قرار بگیرید، احساسات آزاردهنده بیشتری در شما به وجود خواهد آمد که به کارتان که برای شما بیشترین اهمیت را دارد، آسیب میزند. باید بدانید که علم، با آن احساس آزاردهنده همسوست و آن را تایید میکند.
« نیکولاس کار»، در کتاب خود به نام «آبهای کمعمق» به جستجو در آثار پژوهشگران برجسته مغز میپردازد تا کشف کند که تقسیم کردن انرژی شما برای حل مسئلهای در میان چندین تصمیم مختلف، چه تاثیری بر کیفیت کارتان خواهد گذاشت.
«کلیفورد ناس» استاد دانشگاه استنفورد، پژوهشی را ترتیب داده است تا کشف کند که هنگامی که شما بر روی چندین مسئله به طور همزمان فکر میکنید، چه اتفاقی میافتد.
کلیفورد و تیم تحقیقاتیاش آزمونهایی تشخیصی در اختیار دو گروه از افراد قرار دادند: یک گروه متشکل از افرادی که به طور روزمره با عملکرد چند وظیفهای درگیر بودند، و گروهی دیگر متشکل از افرادی که کارهای چند وظیفهای نسبتا اندکی انجام میدادند.
در نتیجه، گروه نخست که به شکل سنگینی کارهای چند وظیفهای انجام میدادند، خیلی راحتتر دچار حواسپرتی میشدند و تمرکز کردن برایشان دشوارتر بود (تا آن حد دشوار که کلیفورد به آنها لقب « مکندههای مفاهیم غیر مرتبط» را داده است).
نیکولاس کار همچنین به پژوهشی اشاره میکند که نشان داده است، حتی تصمیمات به ظاهر کوچک و بیاهمیت میتوانند تاثیر بسزایی بر بهرهوری شما بگذارند. این گونه تصمیمات ممکن است آنچنان ظریف و نامحسوس باشند که حتی متوجه نشوید که در حال صرف کردن تلاش و انرژی ذهنی برای آنها هستید.
برای نمونه، در سال ۲۰۰۸، استاد روانپزشکی دانشگاه کالیفورنیا (UCLA) کشف کرد که وبگردان مجرب در مقایسه با افرادی که محتواهای رسانهای چاپی بیشتری مطالعه میکردند، فعالیت بیشتری در ناحیه پیشانی مغز، مربوط به حل مسئله و تصمیمگیری، داشتند.
به نظر نیکولاس کار، نکته مهمی که میتوان از این مسئله دریافت این است که «هرگاه ما، به عنوان مطالعهکنندگان، به یک لینک بر میخوریم، مجبوریم حداقل برای چند صدم ثانیه توقف کنیم، تا به قشر پیشانی مغزمان اجازه دهیم تا تصمیم بگیرد که آیا باید بر روی آن کلیک کنیم یا خیر.
تغییر مسیر منابع ذهنی ما از خواندن کلمات به سمت قضاوت کردن، ممکن است برای ما کاملا غیر قابل مشاهده و نامحسوس باشد؛ چرا که مغز ما بسیار سریع عمل میکند. اما در مواقعی که بهخصوص به طور مکرر این اتفاق میافتد، میتواند مانع از درک مفاهیم و به خاطر سپردن آنها شود».
چگونه میتوانید با پدیده خستگی تصمیمات مقابله کنید؟
ما تا به حال در مورد دو روشی گفتگو کردیم که خستگی تصمیمات از طریق آنها میتواند بهرهوری شما را از به چنگ بیاورد.
یک راه بسیار واضح است، و آن عبارت است از گرفتن انرژی ذهنیتان از طریق پیش کشیدن تصمیماتی که برای به سرانجام رسیدن نیاز به تفکر و تلاش خودآگاه دارند؛ مانند دزدی در روز روشن.
راه دوم بیشتر شبیه به یک سارق منزل عمل میکند، و به وسیله ارائه تعداد بیشماری تصمیمات غیر قابل مشاهده و نامحسوس در فضای آنلاین، کار خود را انجام می دهد و مخفیانه فرار میکند.
با در نظر گرفتن این نکات، در اینجا پنج راه را شرح میدهیم که از طریق آنها می توانید حل مسائل خود را به سمت چیزهایی که خودتان میخواهید، هدایت کنید:
۱. به طور شفاف یک مسئله را تعریف کنید، و سپس از آن فاصله بگیرید:
ایده قدیمیِ تأمل کردن بر روی یک مسئله و به اصطلاح «یک شبه تصمیم گرفتن» میتواند به شما در حل آن مسئله کمک کند. در واقع، حتی اگر صرفا تمرکز خود را بر روی یک کار آسانتر معطوف کنید، این کار به شما کمک خواهد کرد؛ البته در صورتی که این تغییر تمرکز را به درستی انجام دهید.
پژوهشی از روانشناس هلندی، «اَپه دکسترهاوس»، نشان داده است که هنگامی که ما توجهمان را از یک مسئله دشوار بر میداریم، همچنان در ضمیر ناخودآگاهمان به کلنجار رفتن با آن مسئله ادامه خواهیم داد.
اما این اتفاق تنها زمانی میافتد که در ابتدا یک بار با مسئله روبرو شویم؛ بنابراین، ابتدا کمی زمان صرف تلاش برای حل مسئله بکنید، سپس پیش از اینکه از این مسئله دست بکشید، هدفی را برای آن تعیین کنید.
۲. کارهای تکراری را طوری برنامهریزی کنید که همیشه آنها را در یک زمان مشابه انجام دهید:
خیلی از تصمیماتتان به برنامه ای که انجام می دهید، مربوطند. به طور مثال، هر روز شما تصمیم میگیرید که چه زمانی میخواهید برای شام برنامهریزی کنید یا چه زمانی به پیامهایتان پاسخ دهید.
«کال نیوپورت» در کتابش به نام «کار عمیق»، پیشنهاد کرده است که به تصمیمات مربوط به برنامهریزیهای زمانی برای کارهای تکرارشونده، بی توجهی کنید تا از این طریق بتوانید مجموعهای از مسائل غیر ضروری را از زندگی خودتان پاک کنید.
برای نمونه، شما ممکن است هر روز ساعت ۴ بعد از ظهر هر روز هفته به ایمیلهایتان پاسخ دهید یا هر دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۶ غروب به باشگاه ورزشی بروید. تعیین این نوع روالهای منظم میتواند به شما در بیشتر عمل کردن و کمتر اندیشیدن کمک کند.
۳. برای کار روزانهتان یک اولویت تعیین کنید:
یک کار را در هر روز انجام دهید که هر وقت برگشتید و به آن روز اندیشیدید، به خودتان بگویید: «آن کاری که برجستهترین وظیفه من بود، انجام دادم».
این ایده از «جیک ناپ» و «جان زراتسکی» برگرفته شدهاست، که درکتابشان به نام «ساختن زمان» به ارائه پیشنهادات عملی برای بهبود تمرکز پرداختهاند. آنها پیشنهاد کردهاند که یک کار برای هر روز انتخاب کنید که یا ضروریترین، رضایتبخشترین یا لذتبخشترین کاری باشد که میتوانید درایدهآلترین حالت در ۹۰ دقیقه انجام دهید.
این تمرین میتواند به شما کمک کند تا بر روی تصمیماتی تمرکز کنید که واقعا به سود شما هستند، و از توزیع بیش از حد تواناییتان برای حل مسئلهتان جلوگیری کنید.
۴. از حالت «مطالعه» بر روی مرورگر خود استفاده کنید:
بسیاری از صفحات اینترنتی از طریق درخواست تصمیمگیریهای کوچک اما مداوم، توجهتان را از موضوع اصلی پرت میکنند.
اگر هنگامی که پیش از رفتن به سراغ موضوع بعدی، یک محتوای یکسان و واحد را از ابتدا تا انتها مطالعه میکنید، قادر خواهید بود تا مطالب را بهتر به خاطر بسپارید.
هر روزه مرورگرهای بیشتری انواع مختلفی از قابلیت «حالت مطالعه» را ارائه می کنند که محتوای چندرسانهای را مسدود و تمرکز و توجه بهتر به مطلب را برای شما آسانتر میکنند.
۵. کتاب بخوانید:
مطالعه محتوای چاپی به صورت منظم باعث میشود تا بخش تصمیمگیرنده مغزتان استراحت کند و به شما این امکان را میدهد تا بر روی یک روند ممتد و غیر منقطع فکری تمرکز کنید.
نیکولاس کار هنگامی به این مسئله اشاره کرده است: « مطالعه عمیق، با اجازه دادن به خودمان برای حذف و دفع حواس پرتیها، برای متوقف کردن عملکردهای حل مسئله قشر پیشانی مغز، تبدیل به نوعی از تفکر عمیق میشود. ذهن یک کتابخوان با تجربه یک ذهن آرام است، نه یک ذهن مشوش!»
با این حال، شما مجبور نیستید که مطالعه آنلاین را به طور کامل ترک کنید. اما برای چند دقیقه در طول هر شب، لپتاپتان را ببندید، گوشیتان را روی حالت بیصدا قرار دهید، و در عوض از یک کتاب خواندنی لذت ببرید.
به یاد داشته باشید که این نکات به هیچ وجه گزارههایی «همه یا هیچ» نیستند. مجبور نیستید که برای رسیدن به نتیجه مطلوب، همه این توصیهها را به شکل همزمان به کار ببندید!
ما در وبلاگ نیل پیکسل به ارائه توصیههای کاربردی انبوهی علاقمند هستیم؛ اما از طرفی تمایل نداریم کوهی از مطالب محتاج به تصمیمگیری را به شما تحمیل کنیم، و دقیقا همان وضعیتی را برای شما به وجود بیاوریم که در تلاشیم تا به شما کمک کنیم از آنها دوری کنید!
از راهکارهایی بهره بگیرید که برای شما امیدوارکننده هستند. اگر آن روشها سودمند بودند، همانها را ادامه دهید تا وضوح و شفافیت ذهنی جدیدی به دست آوردید و تاثیر شگرفت این راهکارهای سازنده بر بهره وریتان را مشاهده کنید.