طراحی گرافیک- یا لااقل چیزی که در گذشته به عنوان طراحی گرافیک شناخته میشد- در حال منسوخ شدن است. در این مقاله قصد داریم صریح اعلام کنیم که هیچ کس دقیقا نمیداند که آیندهی طراحی گرافیک چگونه خواهدبود.
طراحی گرافیک یک حرفهی شغلی بسیار پیچیده و پرچالش است؛ چرا که باید خود را مکرراً با محیطی که به طور دائم در حال تغییر و تحول است، انطباق دهید. ابزارها و مهارتهای جدید به طور پیوسته در حال توسعه هستند تا این پیشرفت بسیار پیچیده را کنترل و هدایت کنند. با تمام این تغییر و تحولات طراحی گرافیک به معنای سنتی خود، جایگاه حیاتی خود در گذشته را از دست دادهاست.
ما به اتفاق میتوانیم این واقعیت را بپذیریم که اینترنت همهچیز را از جمله نقش طراحان گرافیک، تغییر دادهاست. مشاغل در حال توسعه از قبیل: بازاریابی اینترنتی، طراحی رابط کاربری (UI)، و طراحی تجربهی کاربری (UX) تبدیل به اجزای کلیدی در موفقیت استراتژیهای طراحی شدهاند.
سوال اینجاست، از میان اساسیترین اصول طراحی و برندسازی مناسب، طراحی گرافیک در حال حاضر چه نقشی دارد؟
طراحی گرافیک چیست؟
مقصود اصلی طراحی گرافیک، برقراری ارتباط بین ایده ها و گروهی از مخاطبان با استفاده از اصول استاندارد طراحی است. هدف از این کار کسی را ترغیب به اقدام کردن یا در معرض یک ایده، مفهوم، یا دانش قرار دادن است.
اهداف طراحی گرافیک از طریق ترکیبی از شیوههای بنیادین طراحی، ترکیب و اختلاط استراتژیک، و اندکی خلاقیت محقق میشود. اصولی از قبیل: سلسلهمراتب، تضادها، و قرابتها برخی از ملزومات کلیدی برای خلق یک طراحی موفق هستند.
طراحی گرافیک پیش از ظهور اینترنت، از رسانههایی برای دستیابی به اهداف کسب و کار خود استفاده می کرد مانند:
- نامهنگاری فیزیکی؛
- بیلبوردهای تبلیغاتی؛
- تبلیغات چاپی .
رویکرد معمول برای رسیدن موفقیتآمیز به جامعهی مخاطبان هدف، نیازمند برپایی یک کمپین یا کارزار تبلیغاتی ترویجی بود. این کمپین باید از لحاظ دیداری و تصویری تاثیر گذار و قابل فهم باشد و به شکل مناسبی برندسازی شود تا بتواند جلب توجه کند. همچنین موجب سودآوری، هم برای کاربر و هم برای کسب و کار باشد.
این راهکارهای ساده از بهترین روشها برای رسیدن به اهداف و رقابت پیروزمندانه با شرکتهای رقیب بود. ارزش و اهمیت کلیدی طراحی گرافیک در برقراری ارتباطات تصویری برتر و دسترسی گستردهتر در کسب و کارها، بر همگان آشکار شد.
سپس، اینترنت وارد میدان مبارزه میشود
در عصر مدرن امروز، اینترنت و دستگاههای تلفن همراه همهچیز را تغییر دادهاند. مدتهاست آن دوران به سر آمدهاست که تبلیغات بصری اغواکننده و کمپینهای خوشنما برای دستیابی به اهداف کسب و کار عنصرکلیدی بودند.
در عوض، ما امروز قادریم تا جامعهی مخاطبین هدف را از طریق بازاریابی اینترنتی حرفهای و استراتژیهای فناورانه، تحت تاثیر قرار دهیم.
فنون زیر به شیوههای استاندارد برای برندها و کمپینهای موفق تبدیل شدهاند:
- بازاریابی از طریق موتورهای جستجو(SEM)
- و پرداخت پول به ازای هر کلیک(PPC)
بیایید ذکر این نکته را فراموش نکنیم که هر تعامل کاربری که دادههای فوقالعاده باارزشی را خلق میکند، قادر نیست آنچه صنعت چاپ تامین می کند را خلق نماید.
حوزهای که اخیرا دچار شکوفایی زیادی شده، طراحی به روش «خودتان طراحی کنید» است که توسط شرکتهایی از قبیل Wix و Canva ترویج میشود.
این شرکتها کسب و کارهایی هستند که تمپلیتهای وبسایتها، تبلیغات شبکههای اجتماعی، لوگوها، و بسیاری موارد دیگر را به صورت پیشساخته ارائه میکنند.
ارزش و اهمیت یک طراح گرافیک که زمانی شخصیساز، کپیکار و انبوهساز بود، به آرامی در حال محو شدن است. البته، تمپلیتهای وبسایتها و عناصر رابط کاربری (UI) ساخته شده توسط طراحان گرافیک، باعث خلق و توسعه عناصر سیستم با قابلیت استفادهی مجدد و چندینباره می شوند. این عناصر مانند: تمپلیتها، دکمهها، و روابط کاربری، اهمیت بسیاری در توسعه و عملیاتی کردن یک پروژه دارند. این حوزه جایی است که اصول بنیادین طراحی گرافیک خواهند درخشید.
اگر به این مسئله خوب بیندیشید، درمییابید که طراحی گرافیک تفاوت چندانی با کفاشی ندارد.
زمانی وجود داشت که کفشها و سایر پاپوشها فقط قابل تهیه از کفاشان مجرب بودند. با این که بعضی از مردم همچنان از جاهای دیگری، کفشهای خود را تهیه میکنند، اغلب مردم دیگر این گزینهی پرهزینه را انتخاب نمیکنند.
در عوض، ما کفشهایمان را از فروشگاههایی نظیر Kohls انتخاب میکنیم، که توسط تولیدکنندگانی تحت هدایت یک کمیته خلق شدهاست. البته، یک کفاش ماهر یا طرفدار دوآتشهی کفش، تفاوت بین یک جفت کفش دستساز چرمی و یک جفت کفش ویژهی شرکتی را که برای تولید انبوه طراحی شدهاست را تشخیص خواهد داد.
هدف از این مثال، توجه به کیفیت و مهارت ساخت نیست؛ بلکه این است که کدامیک از آنها بهتر فروش میکند و برای شکوفایی کسب و کار مناسبتر هستند.
اغلب شرکتها شبیه به افراد هستند. آنها در کاری منطقی، سرمایهگذاری میکنند که به اندازهی کافی زیبا به نظر برسد. همچنین بازگشت سرمایه شان ارزش پول خرج کردن را داشتهباشد.
در حالی که برخی از کسب و کارها تنها بر روی چیزهای دستساز سرمایهگذاری میکنند، اغلب به سمت چیزی میروند که منجر به افزایش سود کسب و کار و رشد مشتریان شود. اگر به این مسئله خوب فکر کنید، درمییابید که طراحی گرافیک تفاوت چندانی با کفاشی ندارد.
صدای برند مهم است
صدا و لحن برند یک کمپانی مهمتر از برندسازی تصویری هستند؛ به ویژه در محیط آنلاینی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم. صدای برند میتواند به شکل موفقی در سطح چندین پلتفرم بازاریابی کند و قدرتمندتر از برندسازی تصویری باشد.
این تاثیرگذاری به این خاطر است که شما دارید کاربران را به طور اختصاصی به وسیلهی پیامهایی هدف قرار میدهید که در ذهن آنها باقی خواهدماند و تکرار خواهدشد. هیچ کدام از تصاویر گرافیکی و فونتها قادر نخواهدبود تا به این مهم دستیابند.
بعد از اشباع کسب و کارها بر روی اینترنت، ساخت بهترین صدا، منجر به خلق نتایج فوقالعاده خواهدشد. همچنین کاری می کند که یک شرکت ممتاز و پیشرو شود.
طراحی گرافیک چقدر مهم است؟
تصور کنید که شما یک شرکت با ثبات و منسجم دارید، و لازم میبینید که یک وبسایت جدید بسازید تا کسب و کارتان را گسترش دهید. گزینههای شما عبارتند از:
- وبسایت نوع الف، که در آن ۹۰ درصد بودجه بر روی محتوا و بازاریابی و ۱۰ درصد بر روی طراحی هزینه میشود.
- وبسایت نوع ب، که در آن ۹۰ درصد بودجه بر روی طراحی و ۱۰ درصد بر روی محتوا و بازاریابی هزینه میشود.
ممکن است که وبسایت بتواند چند جایزه را بهخاطر زیبا و شگفتانگیزبودن از نظر بصری ببرد، و در مکانها و انجمنهایی که اعتبارسنجی میکنند، اعتبار زیادی بدست آورد. اما، هدف طراحی گرافیک این نیست که جوایز درخشان ببرد یا هنرهای زیبا خلق کند (این کار را به تصویرسازان بسپارید).
واقعیت خشن این است که وبسایت الف موثرترین گزینه برای افزایش شیب رشد مشتریان و دست یابی به موفقیت شرکت، خواهدبود.
فنون بقا
احتمال زیادی وجود دارد که طراحی گرافیک روزی به چند واحد کلاسی تبدیل بشود که در قالب یک دورهی تحصیلی بازاریابی، توسعهی وب، یا UI/UX ارائه شود.
نرخ استقبال شرکتها از بازاریابی اینترنتی و رشد تصاعدی استفاده از تلفنهای همراه موجب تغییر عظیم در ساختارهای سنتی کسب و کار شدهاست. اگر شما روند کند شدن رسانهها و محتوای چاپی را به این موارد اضافه کنید، این پیشبینیها منطقیتر به نظر خواهندآمد!
در گذشتهای نهچندان دور، طراحان گرافیک مجبور بودند طراحی وب را بیاموزند تا در صنعت خودشان تکامل پیدا کنند. اما حالا حوزههای طراحی UI/UX و بازاریابی اینترنتی در رزومهی شخصیتان، برای موفقیتتان لازم است.
درک این مسئله که این مهارتها چقدر ارزشمند هستند، شانس یک طراح گرافیک را برای بقا افزایش خواهدداد. همچنین مهارتهایی را برای سازگاری با چشماندازی دائما در حال تغییر، برای آنها به ارمغان خواهدآورد.
باید درک کنیم که طراحان گرافیک تا زمانی که نقاط قوت و ضعف خود و جایگاه خود در جهان کسب و کار را بشناسند، مهارتها و تواناییشان را برای موفقیت به دست خواهند آورد.